شبهات
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 66734
بازدید دیروز : 4473
بازدید هفته : 71916
بازدید ماه : 198620
بازدید کل : 11255471
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 15 / 7 / 1394

ولایت خدا بر انسان:

با توجه به معانی فوق، خدا بر انسان و همه موجودات "ولایت تکوینی" دارد، چرا که همه مخلوق او هستند و او مالک همه. هم چنین «ولایت تشریعی» دارد، چرا که فقط کسی که بر اساس علم، حکمت، مشیّت و قدرت خود خلق کرده، می‌تواند و مُحقّ است که قانون وضع نماید. (1)

ولایتِ دوستی و سرپرستی خدا بر انسان:

بیان شد که یک معنای ولایت این است که نزدیکی و دوستی به حدی باشد که یکی سرپرستی دیگری را بر عهده بگیرد.

در این معنا، خداوند متعال تفکیکی بین بندگان مؤمنش با سایر بندگان قائل شده است، و البته تصریح نموده که مؤمن و کافر – متقی و فاسق – عالم و جاهل نزد او یکسان نیستند.

نکته (بر گرفته از درس اخلاق آیت الله حائری شیرازی): در سوره‌ی "الناس"، ربوبیت، مالکیت و الوهیت خداوند سبحان، برای همه انسان‌ها بیان شده است و در این امور فرقی بین انسان مؤمن و یا کافر وجود ندارد:

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ» - بگو پناه می‌برم به رب انسان، مالک انسان، اله انسان.

اما وقتی بحث از سرپرستی و دوستی به میان می‌آید، تقسیم کرده و تخصیص می‌دهد و می‌فرماید "من ولیّ مؤمنین هستم و کفار نه یک ولی، بلکه چندین "ولی" دارند که همگی طاغوت هستند:

«اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)

ترجمه: خداوند دوست و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند، آنها را از تاريكى‏ها (ى جهل و كفر و فسق) به سوى نور (علم و ايمان و تقوا) بيرون مى‏برد، و كسانى كه كفر ورزيدند سرپرستان آنها طغيانگرانند كه آنها را از نور (هدايت) به سوى تاريكى‏ها (ى گمراهى) بيرون مى‏برند. آنها اهل آتشند كه در آنجا جاودانند.

*- پس در این معنا، خداوند متعال، فقط دوست، سرپرست و یاور بندگان مؤمن‌اش می‌باشد، چنان که در آیات دیگری تصریح نمود که چه کسانی را دوست دارد و چه کسانی را دوست ندارد.

معنای ربوبیت:

خداوند متعال، اسم‌های خود را خلق نمود، تا بندگان بتوانند بدان وسیله، او را بشناسند و با او ارتباط بگیرند.

اسم یعنی نشانه، و البته که این اسم‌ها، فقط الفاظ و معانی آنها نیستند، بلکه تجلی در وجودهای خارجی دارند، که اگر نداشته باشند که دیگر اسم و نشانه نیستند. چنان که از اسم‌های خداوند «رحمان و رحیم» می‌باشد و می‌فرماید: «پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، رحمة للعالمین» است، و از اسم‌های خدا «علیم و حکیم» است و رسولش می‌فرماید: «من شهر علم، و علی دروازه آن است»

ربّ، یعنی سلطان، مالک و تربیت کننده‌ی امور. اگر در آیات قرآن کریم و نیز تاریخ گذشته و حال دقت کنیم، می‌بینیم که طاغوت‌ها، فرعون‌ها و سردمداران کفر و استکبار، هیچ گاه ادعای خالقیت نکردند، اما همیشه مدعی بوده و هستند که ما ربّ برتر شما هستیم (اَنَا رَبّکُم الأعلی) – امروز می‌گویند: «ما ابر قدرت هستیم و مالکیت و تربیت امور شما با ماست».

اما موحد و مؤمن می‌داند و تصدیق می‌کند که «ربّ»، فقط الله جلّ و جلاله می‌باشد.

ولایت، جریان دارد:

ولایت، چه ولایت الله جلّ جلاله و ولایت حق باشد و چه ولایت کفر باشد، جریان دارد، یعنی مراتب آن به دیگران تفویض می‌شود و در آنها متبلور و متجلی می‌گردد.

*- اگر گفته شد «ولایت طاغوت برای کفار»، به یک شخصی که در بالاترین مرتبه نشسته، محدود نمی‌گردد. او سرپرستی و مدیریت خود را با اشخاص، دولت‌ها، احزاب و ابزارهای گوناگون، چون ثروت، قوا و تسلیحات نظامی، مبلغین، رسانه‌ها ... و در روش‌های متفاوت اِعمال می‌کند.

*- اگر گفته شد «ولایت الله»، آن هم یک جریان است و خداوند متعال آن را در ولایت رسول و امامان علیهم السلام، ولایت فقه و فقیه، ولایت پدر و مادر و ...، به جریان انداخته و اِعمال می‌نماید.

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (المائده، 55)

ترجمه: همانا دوست و سرپرست شما خداست و پيامبرش و كسانى كه ايمان آورده‏اند، آنان كه نماز را برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند در حالى كه در ركوعند.

*- خداوند سبحان می‌فرماید: من (الله جلّ جلاله) ولیّ شما هستم، و این ولایت را در ولایت رسول و اولیاءام به جریان انداخته و تجلی داده‌ام، پس از آنها اطاعت کنید. رسولش صلوات الله علیه و آله، می‌فرماید: من باذن الله ولیّ شما هستم، و آن را به امر خدا به جریان انداختم در امیرالمؤمنین، امام علی علیه اسلام. پس «مَن کُنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه – هر کس من ولیّ او هستم، پس این علی، ولیّ اوست» و ... .

آزادی در ولایت پذیری:

نکته‌ی مهم، آزادی در ولایت‌پذیری است که خداوند متعال به انسان اعطا نموده است. در "ولایت تکوینی" هیچ آزادی و اعمال نظری وجود ندارد، چون هیچ کس خالق و مالک خلقت نمی‌باشد – در "ولایت تشریعی" نیز هیچ آزادی و اعمال نظری وجود ندارد، چرا که قانونگذار اوست و کسی نمی‌تواند برای او قانون وضع کند (شریعت بگذارد). حتی پیامبرش نیز از سوی خود قانونی وضع نمی‌کند.

اما در «ولایت پذیری»، آزادی عمل داده شده است. البته نه این که هر کسی هر ولایتی را قبول کرد، آن درست است، بلکه هر کس آزاد است هر ولایتی را که خواست گردن نهد و بالتبع به نتیجه‌اش هم می‌رسد.

تقسیم رزق به دست امام زمان علیه السلام؛

خداوند متعال خالق، ربّ و رازق است، چنان که زنده کننده، میراننده و هدایت کننده نیز اوست. اما نه تنها کار خدا، بی‌نظام و بی‌تشکیلات و بدون سازماندهی نیست، بلکه نظم و تشکیلات و سازمانی الهی و به گستره‌ی عالم خلقت دارد.

انزال وحی، سازمان و افراد خودش را دارد – اِماته (مرگ) یا گرفتن روح، سازمان و افراد خودش را دارد – نزول باران رحمت یا عذاب هم سازمان و افراد خودش را دارد. چنان که می‌دانیم، در رأس سازمان نزول وحی، حضرت جبرئیل – در رأس سازمان رزق، حضرت میکائیل، در رأس سازمان اِماته و وفات (مرگ) حضرت عزرائیل قرار دارند و هر کدام جنود و لشکریان بسیاری از ملائک دارند و نیز کار پایان بخشیدن به دنیا و نیز برپایی محشر نیز به حضرت اسرافیل (صور) سپرده شده است.

خب، مقدرات از آسمان نازل می‌گردد، از جانب حق، به سوی خلق می‌آید – اعتقادات و اعمال بندگان نیز به آسمان (به سوی حق) می‌رود. آن قوس نزول است و این قوس صعود.

اما آیا این نزول و صعود، پراکنده است یا محوری دارد؟

نظام توحیدی، یعنی اجزای عالم و امورش، در عین کثرت، وحدت دارند و وحدت نیز محور معین دارد. «حبل الله» و «عُروة الوثقی» چیست؟ همین محور وحدت است.

این محور، خلیفة الله و حجة الله روی زمین است، امام هر عصر و زمانی می‌باشد. همه مقدرات، به واسطه ملائکه الهی، به او نازل می‌شود و در سلسله مراتب و سازمان و نظم خود، توزیع شده و بالا می‌رود.

قوس نزول به حجت (امام عصر):

«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ» (القدر، 4).

ترجمه: در اين شب فرشتگان و روح (يعنى جبرئيل) به اذن خدا از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت خلق) نازل مى‏شوند.

*- از امام صادق علیه السلام و معصومین علیهم السلام روایت شده که «در احتجاج و بحث و اثبات "امامت"، به همین آیه دلالت و استناد کنید». خب این ملائکه و روح به چه کسی نازل می‌شوند؟ مسلماً مقدرات عالم هستی، به صورت پراکنده، بی نظم و سازمان و به همگان نازل نمی‌گردد، بلکه به حجت خدا نازل می‌شود.

قوس صعود از حجت (امام عصر):

«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (یس، 12)

ترجمه: ماييم كه مردگان را زنده مى‏كنيم و آنچه كرده‏اند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مى‏كند همه را مى‏نويسيم و ما هر چيزى را در امامى مبين برشمرده‏ايم.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
برچسب‌ها: شبهات
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی