تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3634
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 12083
بازدید ماه : 65361
بازدید کل : 10457116
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 5 / 3 / 1395

سوال

آیا قرآن مخلوق است یا مخلوق نیست؟

پاسخ

قرآن کریم مخلوق خداوند است و اساساً ماسوی الله مخلوق است و اگر مخلوق نباشد پس چیست!!! چنانچه روایات هم بر این معنا دلالت دارند و یکی از جنگهای عهد بنی العباس که بین مسلمین رخ داد همین مسأله ساده بود که قرآن مخلوق خداوند است یا قدیم است گویی گروهی خیال کرده اند که اولاً قدیم فقط قدیم زمانی است و ثانیاً قدیم بودن با مخلوق بودن متنافی الاجزاء است در حالی که این گونه نیست.

سوال

درباره حدیث ثقلین معمولا علما می گویند که قرآن ثقل اکبر و اهل بیت ثقل اصغر هستند. لطفا درباره علت این نام گذاری و فلسفه این حدیث توضیح دهید.

پاسخ

باید خاطر نشان گردیم که اهل بیت ثقل کبیرند و قرآن ثقل اکبر و این دو گنجینه گران­بها از هم جدایی ندارند و برای روشن شدن فلسفه حدیث ثقلین لازم است که بطور اجمال به چند مطلب اشاره کنیم:

*اولا فهم قرآن با وجود اهل بیت ممکن خواهد بود.

قرآن راجع به خودش می­فرماید:

« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظّالِمینَ إِلاّ خَسارًا [i]

و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‏کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‏افزاید.».

پس قرآن نسخه شفابخش است. بعد از تهیه نسخه باید دو مرحله دیگر طی شود تا نسخه­ای موجب شفای مریضی گردد:

1- منطق اقتضا می­کند که دقیقا مورد فهم قرار گیرد.

2- به دستوراتش عمل شود.

انسانی که در دام گناه و جهل و ... گرفتار آمده است هم مریض است (مرض قلب در اصطلاح قرآن و روایات همین است که اشاره شد) و هم راه گم کرده.

و در پرتو عمل به دستورات قرآن است که شفا می­یابد و هدایت می­شود، منتهی در مرحله فهم قرآن و اینکه چه کسانی قرآن را می­فهمند، خداوند بعنوان معلم قرآن معرفی شده:

«الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود،» [ii]

و در جای دیگر می فرماید:

«فی کِتابٍ مَکْنُونٍ ا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ‏ [iii]

که در کتاب محفوظی جای دارد، و جز پاکان نمی‏توانند به آن دست زنند [= دست یابند].»

که بیان می­دارد برای مس ظاهری، طهارت ظاهری و برای مس باطنی، طهارت باطنی لازم است، یعنی اگر کسی بخواهد به باطن قرآن برسد، باید طهارت روحی داشته باشد و مفسران واقعی قرآن کسانی­اند که از طهارت روحی برخوردار باشند که خود قرآن اینان را معرفی نموده و فرموده است که اهل بیت، مطهر از رجس و دنائت بوده و طهارت روحی دارند،

إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا [iv]

خداوند فقط می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد (تفصیل این مساله را در کتب و مقالات مفصل بیابید.)

لذاست که ما معتقدیم برای هدایت جامعه در مسیر صحیح، هم نیاز به قرآن داریم و هم نیاز به اهل بیت، و قرآن در پرتو تفسیر اهل بیت است که هم نسخه شفا بخش است و هم هادی و نجات دهنده انسان، از امراض قلبی و خطر گمراهی.

آنها حافظ دین و شریعتند و از اصول و فروع اسلام محافظت و مراقبت می­کنند یعنی مرجع تشخیص حق و باطل در عقایدند و چون قرآن ناطق­اند، از سوء استفاده منحرفین در اثبات عقاید باطل خود از طریق قرآن جلوگیری می­کنند، و هم برای حل اختلاف در فروع و حفظ احکام واقعی، وجود آنها لازم و ضروری به نظر می­رسد.

علاوه، آنها باز دارنده مفسدان و شیادان از جعل حدیث و وارد کردن اباطیل ملل سلف در اسلام­اند و حافظ سنت پیامبر (ص).

*ثانیا قرآن مشتمل بر قوانین و دستوراتی است که باید در جامعه اجرا شود و هر جامعه­ای نیاز به رهبر دارد و رهبر جامعه اسلامی باید مجری دستورات قرآن باشد و ائمه بخاطر ویژگی عصمت، بهترین مجریان قرآنند و لذاست که ما معتقدیم این دو، دو گنجینه گرانب­ها هستند که از همدیگر جدایی ندارند و هر دو جلوه­ای از یک حقیقت واحدند. جدا کردن قرآن از اهل بیت، همانا جدا کردن چیزی از خودش است که محال می­باشد.

و با این بیان روشن شد که قرآن بعنوان اصل و محور است، لذا ثقل اکبر است و اساس همه معارف اسلامی قرآن کریم است و ائمه علیهم السلام نیز مفسران حقیقی و نمونه­ها و الگوهای حقیقی معارف آن و نیز مجریان آن در جامعه و ثقل کبیر هستند.



[i] - سوره اسراء، آیه 82.

[ii] - سوره الرحمن، آیات 1 و 2.

[iii] - سوره الواقعه، آیات 78 و 79.

[iv] - سوره احزاب، آیه 33 * وَ قَرْنَ فیِ بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبرََّجْنَ تَبرَُّجَ الْجَهِلِیَّةِ الْأُولیَ‏  وَ أَقِمْنَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتِینَ الزَّکَوةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ  إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا * و در خانه‏های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید خداوند فقط می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.

سوال

آیا خط کشیدن با مداد زیر آیات قرآن در متن کتاب کلام الله مجید جایز است؟

پاسخ

خط کشیدن با مداد در زیر آیات قرآن اشکال ندارد مگر اینکه مداد نجس باشد و یا در منطقه ای باشد که این را توهین به قرآن تلقی می­کنند و یا او قصد توهین داشته باشد.

سوال

یکی از دوستانم در حال تهیه تحقیقی در قرآن است و می گوید که: قرآن خودش کافی است و احتیاجی نه به حدیث است و نه به امام. و همچنین می گوید که: تنها وظیفه پیامبر، رساندن قرآن بوده است و او مسئول توضیح آن نبوده است.

پاسخ

بعضی از مسائل بسیار واضح هستند و بیان و شرح آنان توضیح واضحات است. از آن دوست عزیز بپرسید آیا شما نماز می خوانید یا نه؟ اگر بگوید نه معلوم می شود به قرآن عمل نمی کند و اگر می گوید بلی بگویید چطور نماز می خوانید، رکوع و سجده و قیام و تشهد و سلام دارد یا شیر بی دم و سر و شکم است؟ نماز را در چند وقت می خوانید؟ و هر نماز چند رکعت است؟ مثلاً نماز ظهر چند رکعت و نماز عصر و صبح هر کدام چند رکعت هستند؟ فکر می کنید پاسخ او چه خواهد بود؟ در هر صورت از او بپرسید که آیا قرآن گفته است نماز صبح چند رکعت است؟ یا مغرب و عشاء چند رکعت هستند و دیگر شرائط نماز و اجزاء آن؟ از او بپرسید آیا سگ نجس است یا پاک؟ بعد بگویید این حکم را از کجای قرآن بدست آورده اید؟ بلی قرآن اصول کلی نیاز بشر را بیان فرموده است و تفسیر و بیان آن در روایت و حدیث پیامبر (ص) و ائمه آمده است مثلاً قرآن می فرماید: «وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما» [1] یعنی زن و مرد دزد را دستهایشان را قطع کنید، ولی نگفته است از کجای دست باید قطع شود و این حدیث است که حدود آن را مشخص می کند، مثال در این زمینه فراوان است.

قرآن مجید در بسیاری از موارد اطاعت خداوند و پیامبر را با هم آورده است که اطاعت از خدا اطاعت از قرآن و اطاعت از رسول اطاعت از دستورات و اوامر پیامبر اکرم (ص) می باشد و همینگونه ایمان آوردن به خداوند و به پیامبر را همراه هم آورده است در سورة تغابن آیه 12 فرموده است:« وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ » از خدا و از پیامبرش اطاعت کنید و فعل (اطیعوا) اطاعت کنید را تکرار نموده است.

 در سوره محمد(ص) آیه 33 فرموده است :« أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ » از خدا و از پیامبرش اطاعت کنید و اعمال خود را باطل نکنید.

 در سوره نساء آیه 59 فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ » خدا و پیامبر و اولی الأمر (ائمه علیهم السلام) را اطاعت کنید.

در سوره انفال آیه 24 فرمود:« اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ » اجابت کنید برای خدا و برای پیامبر هنگامی که می خوانند شما را بسوی آن چیزی که شما را زنده می کند و حیات (معنوی و انسانی) می بخشد.

 و صریحتر از همه اینان در سوره مبارکه حشر آیه 7 فرمود :«وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » آن چه رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده است خودداری نمائید.

 در سوره نحل آیه 43 و انبیاء آیه 7 می فرماید:« فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون » از اهل ذکر (پیامبر و ائمه) سؤال کنید اگر نمی دانید (اگر چیزی نمی دانید از اینها سؤال کنید).

 خلاصه اینکه ظاهر آن آیات شریفه ای که آن برادر به آنان تمسک جسته است این است که بر قافله دلها کسی جز خداوند سیطره ندارد و پیامبر نمی تواند در دل انسانها ایمان ایجاد کند او فقط باید بیان کند و دیگران تکلیف دارند که ایمان بیاورند نه اینکه توقع آن باشد که پیامبر تکلیف آنها را انجام دهد و در دل آنان ایمان را بوجود بیاورد.

برای اطلاعات بیشتر به :

انفال، آیه 1، اعراف، آیه 158، انفال، آیه 20، انفال، آیه 46، نور، آیه 52، احزاب، آیه 36، احزاب، آیه 71، فتح، آیه 9، حدید، آیه 7ـ28، حجرات، آیه 1ـ14ـ15، مجادله، آیه 4ـ5ـ13ـ20، تغابن، آیه 8، جن، آیه 23 ، مراجعه کنید.



[1] سوره مائده آیه 38.

سوال

تفاوت میان اسم قرآن کریم و قرآن مجید چیست و کلا وجه تسمیه آن اسماء چه می باشد؟ آیا اختلاف نگرشی دارند؟

پاسخ

کلمات کریم و مجید از صفات قرآن بشمار می روند که هر کدام به معنای خاص و در موارد خاص در قرآن مورد استفاده قرار گرفته است:

توصیف" قرآن" به" کریم" (با توجه به اینکه" کرم" در مورد خداوند به معنی احسان و انعام، و در مورد انسانها به معنی دارا بودن اخلاق و افعال ستوده، و به طور کلی اشاره به محاسن بزرگ است) نیز اشاره به زیبائیهای ظاهری قرآن از نظر فصاحت و بلاغت الفاظ و جمله‏ها و هم اشاره به محتوای جالب آن است، چرا که از سوی خدایی نازل شده که مبدأ و منشا هر کمال و جمال و خوبی و زیبایی است.آری هم گوینده قرآن کریم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن کریم است.[1]

توصیف " قرآن " به " مجید " بخاطر این است که: کفار قرآن را از ناحیه خدا نمی‏دانند و حال آنکه چنین نیست، بلکه قرآن کتابی است خواندنی و دارای معانی والا و معارفی زیاد.[2]

کلمه " مجید" از ماده" مجد" به معنی گستردگی شرافت و جلالت است، و این معنی درباره قرآن کاملا صادق می‏باشد، چرا که محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احکام و سنن.[3]



[1] . تفسیر نمونه ج 23 ص 267

[2] . المیزان ج 20 ص 422

[3] . تفسیر نمونه   ج 26  ص‏353

 

سوال

باید آیات قرآن را ملاک قرار داد یا روایات و احادیث قدسی زیرا روایات و احادیث و سیره پیامبر در مورد چگونگی کیفیت حظور نوزاد در آخرت اختلافات لا ینحلی وجود دارد حال باید قرآن که کلام خداست را ملاک دانست یا روایات و احادیث و امثال آن

پاسخ

درباره سوال شما باید بگوییم به طور کلی پیرامون این مساله سه نظریه کلی داریم:

1.عده ای قائل بودند تنها کتاب الهی ما را کفایت می کند.(مشهورترین و اولین قائل این مساله عمر بوده است که گفته بود حسبنا کتاب الله)

2.عده ای قائل بودند که تنها می توان از احادیث استفاده نمود چرا که کلام الهی قابل فهم نیست و احتیاج به مفسر دارد و ما باید به مفسران حقیقی که همان معصومین علیهم السلام هستند رجوع کنیم.(این همان مسلک اخباریگری است  که در میان علمای شیعه نیز طرفدارانی داشته است)

3.اما آنجه که مورد قبول غالب علمای شیعه بوده و هست این است که ما باید از هردو منبع استفاده کنیم و برطبق حدیث ثقلین کتاب الله و عترتی دو ثقلی هستند که از یکدیگر جدا نخواهند شد .اما این نکته را باید توجه داشت که ملاک قطعی الصدور ما همان قرآن کریم است و احادیث به عنوان مفسر و مبین آیات الهی قلمداد می شوند از اینرو هرگاه احادیث و روایات ما با صریح قرآن در تضاد بودند از اعتبار ساقط می شوند و علمای علم حدیث هم این نکته را همواره ذکر کرده اند که احادیث باید از نظر سندی و دلالتی با اصول مسلم دینی که مورد تایید قرآن و عقل سلیم  هستند مخالفتی نداشته باشند و در واقع خود معصومین به ما این ملاک را داده اند که صحت و سقم احادیث را با عرضه کردن آن ها به قرآن و عقل سلیم بسنجید.درهمین راستا پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : احادیث دروغ زیاد به من نسبت می دهند هرگاه احادیثی از من به شما رسید آن ها را به کتاب خداوند عرضه کنید.(مورد سنجش قرار دهید)[1] یا در حدیثی دیگر می فرمایند: زمانی که از من حدیثی روایت شد آن را بر کتاب خدا عرضه کنید اگر موافق کتاب بود آن را قبول نمایید و اگر موافق نبود آن را رد نمایید.[2]ضمن اینکه شاید ما در مسائل فقهی چندان نیاز به استفاده از عقل نداشته باشیم و عمده منبع استنباط ما کتاب وسنت باشد اما در مسائل اعتقادی عقل هم وارد می شود لذا اگر در مسائل اعتقادی و کلامی حدیثی (چه قدسی و چه غیر قدسی )ویا سیره ای از معصومین (ع) با کتاب خدا و عقل سلیم معارض بود نشانگر نادرست و جعلی بودن آن می باشد .



[1] الإفصاح،ص60

[2] الصوارم المهرقه،ص156

سوال

آیا قضایا و گزاره ای قرآنی [اعم از معارف و احکام] قضایای خارجیه هستند یا قضایای حقیقیه یعنی ناظر به افراد موجود هستند یا ناظر به همه عصرها و نسلها است؟

پاسخ

این یک مبحث منطقی و اصولی است که آیا قضایا و گزاره ای قرآنی [اعم از معارف و احکام] قضایای خارجیه هستند یا قضایای حقیقیه یعنی ناظر به افراد موجود هستند یا ناظر به همه عصرها و نسلها، توضیح این مطلب را در چند نکته می آوریم:

الف: قضایای خارجیه قضایایی هستند که ناظر به افراد موجود هستند و شامل غیر آنها نمی شود مثل این گزاره که:( همه افراد خانه مریض هستند) هر کس در پادگان بود مسموم شد اما قضایای حقیقه قضایایی هستند که حکم آنها شامل تمام افراد طبیعت آن شی می شود و مختص به موجود و معدوم و غائب نیست بلکه فراگیر و شامل است مثل این که می گوییم آتش سوزان است که طبیعت آتش سوزنده می باشد و به مصادیقی که در آینده هم می آیند صدق می کند.

ب: قوانین را که عقلاء عالم وضع می کنند به نحو قضیة حقیقیه است نه قضیه خارجیه چون قرار است که به این قوانین عمل شود و بیشتر این قوانین از مخاطبه خالی هستند ولی شامل حال غائبین و کسانی که بعداً می آیند خواهد شد.

ج: قوانین قرآنی هم برهمین اساس هستند با این خصوصیت که زمینه مشافهه در عصر و نسل های دیگر فراهم نیست در قوانین بشری واضع قانون می تواند در هر عصری مردم را مخاطب قرار دهد و یا دیگران مردم را از طرف واضع قانون مخاطب قرار دهند اما مردم این استعداد را ندارند که در عصرهای مختلف مخاطب خداوند واقع شوند با توجه به این خصوصیت با تأکید بیشتری قضایای قرآنی (احکام و چه غیر احکام) که متوجه عموم مردم است از نوع قضایای حقیقیه است و شامل همه افراد و همه زمانها می شود.

د: قرآن کریم خود را برای مردم یا زمان خاصی معرفی نکرده است بلکه می فرماید: (و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ ، وحی شده است بر من این قرآن برای این که شما را انذار کرده بترسانم و هر که را این قرآن یا انذار بوی رسد) [1] .

و هم چنین می فرماید:( و ما هو الا ذکر للعالمین ) و هم چنین می فرماید (ان هو الا ذکر للعالمین) نیست قرآن مگر یادآوری برای همه جهانیان) [2] .

و باز می فرماید:( إنها لاحدی الکبر نذیراً للبشر ، به درستی این آیه یکی از بزرگترین آیات می باشد در حالی که ترساننده بشر است) [3] .



[1]   سوره انعام آیه 19.

[2]   سوره قلم آیه 53.

[3]   سوره مدثر آیه 36.

 

 

موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
برچسب‌ها: مخلوق بودن قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی